با گلرخان بگویید ما را به خود پذیرند
از عاشقان بیدل همواره دست گیرند
دردی است در دل ما درمان نمی پذیرد
دستی به عاشقان ده کز شوق دل بمیرند
پا نه به محفل ما تاراج کن دل ما
بنگر به باطل ما کزآب و گل خمیرند
سوداگران مرگیم یاران شاخ و برگیم
رندان پا برهنه بر حال ما بصیرند
پاکند می فروشان مستان دل خروشان
بر بسته چشم و گوشان پیران سر به زیرند
بردار جام می را جم را گذار و کی را
فرزند ماه و دی را کاینان چون ما اسیرند
برای بهره مندی بیشتر عضو شوید
|
امتیاز مطلب : 71
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15